جدول جو
جدول جو

معنی غار غم - جستجوی لغت در جدول جو

غار غم
(رِ غَ)
کنایه از زندان و بندخانه و گور و قبر گناهکاران باشد. (برهان). زندان. بندخانه. محبس
لغت نامه دهخدا
غار غم
گاباره اندوه، زندان بندی خانه، گور گنهکاران
تصویری از غار غم
تصویر غار غم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جز آن ها جز ایشان: نرینه جز آنها (مذکر) جز ایشان: و بعضی امرا تو نوکرانش که متفرق شده بودند مثل شیخ مقصور و یار
فرهنگ لغت هوشیار
عوارضی که برای رسیدگی بجرایم گرفته میشد (ایلخانان)، سیاست، بازرسی مجلس محاکمه
فرهنگ لغت هوشیار
نغمه و نوایی است از موسیقی که در حالت غم شنونده نوازند تا وی از غم بیرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر غم
تصویر پر غم
اندوهگین اندوه گسار پر غصه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارم
تصویر غارم
تاوان پرداز
فرهنگ لغت هوشیار
بدهکار، مدیون، وامدار
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دانه دانه شدن پوست بدن، کهیر زدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آرام آرام
فرهنگ گویش مازندرانی
گردوی کوچک درگردوبازی
فرهنگ گویش مازندرانی
گردوی کوچک و سر و ته صافی که در بازی مورد استفاده قرار گیرد
فرهنگ گویش مازندرانی